خلاقیت در مدیریت
2 مرداد 1401 1401-05-02 18:48خلاقیت در مدیریت
خلاقیت در مدیریت
خلاقیت گروهی
سازمانها می توانند از انواع تكنیك های توسعه خلاقیت گروهی به شكل جدی ومستمر استفاده كنند این تكنیك ها از این قرارند:
تكنیك تحرك مغزی (طوفان فكری):
یكی از تكنیك های متداول در ایجاد خلاقیت و فعال ساختن اندیشهها به صورت گروهی، تكنیك تحرك مغزی است. در این تكنیك مسئلهای به یك گروه كوچك ارائه شده و از آنان خواسته میشود فیالبداهه و به سرعت به آن واكنش نشان داده و برای آن پاسخی بیابند. پاسخها بر روی تابلویی نوشته میشوند به طوری كه همه اعضای جلسه میتوانند آنها را ببینند. این امر باعث میشود تا ذهن اعضا به فعالیت بیشتری پرداخته و جرقهای از یك ذهن باعث روشنی ذهن دیگری شود. اولین دلیل اثربخشی تحرك مغزی افزایش قدرت خلاقیت در گروه است، افراد در حالت گروهی بیسش از حالت انفرادی قدرت تصور خلاق بروز میدهند. رقابت نیز عامل دیگری است كه در جلسات تحرك مغزی مومجب افزایش اثربخشی میگردد. همچنین عدم وجود انتقاد و یا ارزیابیهای سریع باعث میشود تا اعضای جلسه با فراغت خاطر به اظهارنظر بپردازند و محیطی مساعد برای خلاقیت ایجاد گردد. نكته دیگری كه در موثر بودن تحرك مغزی قابل ذكر است فیالبداهه بودن نظرات است.
تكنیك خلاقیت شش كلاه تفكر: «ادوارد دوبونو» پدر تفكر خلاق در كتاب «ششكلاهتفكر» یكروشخلاقانه ارایه میكند و از طریقآنمیكوشد نشستافراد بهدور یكدیگر را بهاقدامیثمربخشو كارا تبدیلكند.
«دوبونو» سعیمیكند بهكسانیكهبهدور هم جمع میشوند، بیاموزد كه به تفكر خود نظم دهند و آنگاهدر اینمیان، به راههایخلاقانه بیندیشند و با یك هماهنگی مدبرانه نتایج را طبقهبندی و اولویتبندی كرده و در تصمیمگیریها از آن استفاده كنند.
گردش تخیلی: در سال ۱۶۹۱ روانشناسی به نام گوردون (W.J.Gordon) نتایج پژوهشهای ۱۰ ساله خود را در مورد افراد خلاق منشر كرد و ضمن آن اعلام داشت كه ذهن آدمی به هنگام ابراز خلاقیت و ابتكار در یك حالت خاص روانی است كه اگر بتوانیم آن حالت را ایجاد كنیم خلاقیت امكان وجود مییابد. او در گروههای ایجاد خلاقیت اعضای گروه را از طریق به كارگیری یك جریان تمثیلی و استعارهای به گردشی تخیلی ترغیب میكرد و در این حالت ایدهها و نظرات بدیعی را كشف میكرد. ذهن افراد در این گردش خیالی با دستاویز استعارهها به نكاتی نو كه هدف جلسه خلاقیت بود میرسید و روابط تازهای را بین پدیدهها پیدا میكرد. آنان پدیدههایی را كه چندان تجانسی با هم نداشتند تلفیق و تركیب می كردند و به ایدههای جدیدی دست مییافتند. در جلسات خلاقیت به كمك استعاره و تخیل كار تلفیق و تركیب در ذهن افراد انجام میگرفت و از این رو روش «گوردون» را شیوه تلفیق نامتجانسها (Synectics ) نیز نامیده اند.
تهییج ذهنی یا تكنیك گوردون روشی است بسیار مناسبجهت یافتن راه حل های جدید برای مسئله و نیز برای اكتشافات علمی و فنی. این روش فرایندی خاص و منحصر به فرد و در عینحال موثر دارد. فرایند به كارگیری این رویكرد عبارت است از:
الف) شناسایی و تجزیه وتحلیل مشكل به منظور رسیدن به ماهیت و جوهره آن;
ب) كشف راه حلهایی برای آن جوهره ازطریق دیدگاه غیرمرتبط با موضوع ;
ج) تلاش برای تبدیل راه حلهای به دست آمده به راه حل نهایی . در جلساتی كه از این روش استفاده می شود فقط رهبر گروه از اصل موضوع اطلاع دارد و موضوعی كه مطرح می شود دقیقا اصل موضوع نیست بلكه موضوعی نزدیك به آن است.
تفكر موازی: واضع این شیوه «ادوارد دوبونو» روش معمول تفكر را همانند حفر گودالی توصیف می كند كه با افزایش اطلاعات فرد همان گودال را عمیق تر میسازد و از دیدن جاهای دیگر برای حفر كردن باز می ماند درحالی كه تفكر موازی نگاه فردرا به نقاط جدید معطوف میسازد و اطلاعات و تجربههای جدید صرفا به اندیشههای قبلی افزوده نمیشود، بلكه آنهارا تغییرداده و الگو و ساختار جدیدی را ایجاد می كند.یكی از راههای تحقق تفكر موازی ،ایجاد یك اندیشه واسطه غیرممكن (Intermediate impossible) است. این اندیشه موجب طیران فكر و ذهن شده و با تعدیل آن میتوان به اندیشه نووعملی دست یافت. راه دیگر درتفكرموازی پیوند تصادفی است. فرض كنید كتاب فرهنگ لغت را میگشایید و لغاتی را میخوانید و میكوشید تا آن را با موضوع مورد نظر پیوند داده وبه نتیجهای برسید. در این كار شما از روش پیوند تصادفی استفاده كردهاید.
ارتباط اجباری: یكی دیگر از شیوههای آشكارساختن خلاقیتها و ظاهر ساختن توانایی آفرینندگی موجود در افراد شیوه ارتباط اجباری است .د راین شیوه همان طوركه از نام آن استفاده میشود باید بین دو گروه از پدیده ها ارتباطی اجباری ایجادكرد.